پرستو ، ای ریاضیدان مشهور که دشمن گردد از مشهوریت کور
تو ای آنکس که بر ما بند کردی زخود ما را تو ناخرسند کردی
بلا گشتی و در این وضع مشکل شدی بر من چو عزرائیل ، نازل
پرستوهای عابر بی شمارند که کاری هم به کار ما ندارند
پرستو ، ای ریاضیدان مشهور که دشمن گردد از مشهوریت کور
تو ای آنکس که بر ما بند کردی زخود ما را تو ناخرسند کردی
بلا گشتی و در این وضع مشکل شدی بر من چو عزرائیل ، نازل
پرستوهای عابر بی شمارند که کاری هم به کار ما ندارند
بسی رنج بردم در این سال سی که مدرک بگیرم زبد شانسی
نشد، دادم از کف همه زندگی نهادم به سر افسر بندگی
نبودم اوایل چنین ناتوان که بودم به سر موی و بودم جوان
یادش به خیر UNIVAC کامپیوترmain frame دانشگاه …. چه پوستی از کله مون کنده میشد با اون کارتهای پانچ 80 ستونی … با اون دنگ و فنگهای امنیتیش …. آقای طلایی مسئولش ، آقای رضایی اپراتورش ، نوار tape ، ترمینالهاش که حسرت کار کردن باهاشون چند سال به دلمون مونده بود ! ، رفع اشکال …، I.O ،» کش» بازی !!!…
جا داره همین جا از دوست بسیار عزیزم آقای مهندس مهران شکرانی برای تکمیل این شعر که 3-4 بیتش یادم نبود و ایشون برام فکس کرد کمال تشکر خودم رو ابراز کنم
ضمنا ، اصطلاحات این شعرو فقط اونایی که کلی وقت تو مرکزکامپیوتر IUT کار کرده باشن دقیق میفهمن !!!!
——————————————————————
ایکه صد سلسله دل در خم هر مو داری
باز دل میبری از خلق؟ عجب رو داری !!!
file احساس و وفای تو delete گشته مگر…
که به دل عادت چنگیز و هولاکو داری؟
الا استاد درس احتمالات
دگر دق کرده ام از این مقالات
«فضای احتمال » و» Sample space»
«ضریب شانس» و از اینسان عبارات
بمناسبت گم شدن جزوه اقتصاد مهندسی بعد از جلسه آخر کلاس و 2 روز به امتحان ! ( که البته خودش کپی بود !) با همکاری دوست عزیزم ملقب به «دکتر» سروده وبردرب کلاس نصب شد !
ایکه بردی جزوه ام را اشتباهی، پس بده ! جز فراموشی ندارم من گناهی ، پس بده!
روزوشب چشمم به راه جزوه می باشد، بیا.. گر توهم داری چومن چشمی به راهی، پس بده!
اهل دانشگاهم…
روزگارم خوش نيست!
ژتوني دارم ، خرده عقلی ، سر سوزن شوقي !
اوستادی دارم … ، بهتر از شمر و یزید!!!
پشت كوه سيد ممد آسماني ديگر است
چشم دل بگشاي و بنگر كاين جهاني ديگر است
پشت كوه سيد ممد جمله دلها خون شده
حالت جمعيتي از غصه ديگرگون شده
پشت كوه سيد ممدزار و غمگين گشته ام
سالها دور از وطن مانند ” اوشين ” گشته ام
جانا بيا بشنو فغان در صنعتي در اصفهان
بشنو ز درد بيدلان در صنعتي در اصفهان
از درس و از استادها هرسو بود فريادها
ويران شده بنيادها در صنعتي در اصفهان