پشت كوه سيد ممد آسماني ديگر است
چشم دل بگشاي و بنگر كاين جهاني ديگر است
پشت كوه سيد ممد جمله دلها خون شده
حالت جمعيتي از غصه ديگرگون شده
پشت كوه سيد ممدزار و غمگين گشته ام
سالها دور از وطن مانند ” اوشين ” گشته ام
پشت كوه سيد ممد آسماني ديگر است
چشم دل بگشاي و بنگر كاين جهاني ديگر است
پشت كوه سيد ممد جمله دلها خون شده
حالت جمعيتي از غصه ديگرگون شده
پشت كوه سيد ممدزار و غمگين گشته ام
سالها دور از وطن مانند ” اوشين ” گشته ام
جانا بيا بشنو فغان در صنعتي در اصفهان
بشنو ز درد بيدلان در صنعتي در اصفهان
از درس و از استادها هرسو بود فريادها
ويران شده بنيادها در صنعتي در اصفهان